Menu Close

چطوری برند فعلی را تبدیل به یک برند لاکچری کنیم و متفاوت از سایر رقبا دیده شویم

در مقاله پیشین درباره اولین قدم برای ساخت یک برند لاکچری صحبت کردم و در ادامه در این مقاله قصد دارم درباره حس برند لوکس صحبت کنم و چگونگی انجام این کار را توضیح دهم.

دقیقا بر خلاف مدل های فروش، که فروشنده سعی دارد با تکنیک یا مذاکره محصول را به مخاطب بفروشد ما در مدل لاکچری سعی نمی کنیم از یک فروشنده جهت فروش استفاده کنیم.

قطعا در هر برندی فروشنده وجود دارد اما در این حالت فروشنده صرفا یک راهنما یا یک مشاور است که به مخاطب کمک می کند به بهترین انتخاب برسد.

اما اینجا یک سوال پیش می آید:

اگر فروشنده ای در کار نیست پس چه کسی وظیفه فروش را بر عهده می گیرد؟

در مدل لاکچری، مشتری فروشنده است!

مشتری قبل از اینکه تصمیم به خرید بگیرد یا پایش را در فروشگاه یا سایت ما بگذارد، عاشق برند ما باید باشد.

اگر مشتری حس خوبی به برند داشته باشد، خود اوست که تصمیم می گیرد محصولات را به خودش می فروشد.

بطور مثال لازم نیست حتما سال ها سوار BMW شده باشیم تا بدانیم ماشین خوب و دوست داشتنی است همین که پولمان به خریدش برسد با علاقه می خریم.

اما این موضوع درباره یک خودرو تازه وارد چینی صادق نیست چرا که هیچ حسی نسبت به آن برند نداریم.

چطوری حس برند لاکچری را ایجاد کنیم؟

از اینجا به بعد مقاله تک تک کلماتی که می خوانی می تواند سرنوشت و آینده برندت را تغییر دهند پس با تمرکز بیشتر بخوان.

زندگی ۹۶% مردم همیشه روتین و کسل کننده است.

هیچ اتفاق هیجان انگیزی در زندگی شان نمی افتد و اگر هم بیافتد بسیار محدود است و سریع به زندگی عادی بر می گردند.

این سبک زندگی، چیزی نیست که مردم بخواهند. آن ها می خواهند متفاوت از دیگران زندگی کنند و یک زندگی هیجان انگیز را تجربه کنند.

دقیقا به مشابه ماجرای ازدواج. همه عاشق می شوند و دوست دارند همیشه شبیه چند ماه اول عاشقی رابطه شان ادامه داشته باشد اما بعد از یکی دو سال همه هیجان ها از بین می رود تا جایی که بعضی ها تبدیل به خواهر و بردار می شوند.

پس برای اینکه بتوانی حس برند صحیح در راستای مدل لاکچری بسازی باید بتوانی حس فراتر از زندگی معمول (extraordinary) به مخاطبین بدهی.

یک پروژه تازه در عمل اینگونه اتفاق افتاد:

چند روز پیش برای برند مانتوسرا سر پروژه رفتم.

روش رایج این بود که از مانتو ها عکس گرفته شود و برای فروش قرار بگیرد. اما از آنجایی که نه من اینجور پروژه های ساده ای را قبول می کنم و نه مدیر مانتوسرا که فرد آگاهی بود نمی خواست پروژه شبیه صد ها یا هزاران لباس فروشی دیگر باشد سعی کردیم در دل پروژه حس برند را ایجاد کنیم.

از این رو سعی نکردیم از افراد عادی به عنوان مدل استفاده کنیم و در عوض از دو مدل حرفه ای استفاده کردیم که یکی ۱۰ سال سابقه مدلینگ دارد و همچنین مربی مدلینگ است و دیگری فردی که از قدیم با او کار می کردم و عکس هایی روی وگ ایتالیا دارد.

در انتخاب فضا سعی کردم محیط ها طوری انتخاب شوند که هم با فضا رنگی لباس همخوانی داشته باشند و هم معمول نباشند.

و تکنیک های ایگو مورفینگ و بندوگن که در کلاس تبلیغ نویسی A آموزش داده می شود نیز در این پروژه دخیل بوده است.

نکته اینجاست، قبل از اینکه به فکر فروش باشی به فکر ایجاد لاین و حس برند باش. اما چرا؟
اگر نتوانی بدرستی برند سازی کنی و حس خوبی ایجاد کنی، هر کسی می تواند با کمی سرمایه بیشتر سریعا تو را از بازار خارج کند.
بیا تصور کنیم تو لباس بچه می فروشی.
هزاران نفر دیگر مانند تو نیز لباس بچه می فروشند.
ایده بزرگی به ذهنت می رسد و یک سایت یا یک مغازه شیک می زنی و مشتریان و فروشت را با تبلیغات زیاد می کنی
تصور می کنی برای دیگران و یا غول های بازار کاری دارد با تبلیغات بیشتر در عرض چند ماه سهم بازار را ازت بگیرند!؟

قطعا نه.

نمونه واقعی این موضوع را می توانیم در اکستنشن تهرانی ببینم. او ابتدا شروع به تبلیغات و استفاده از بلاگر ها برای تبلیغ اکستنش های خود کرد اما از آنجایی که برندسازی نکرده بود و هیچ حس برندی ایجاد نکرده بود در مدت کوتاهی دیگر تولید کنندگان یا واردکنندگان اکستنشن نیز شروع به انجام این کار کردند و تقریبا سهم بسزایی از بازار بدست آوردند.

اما زمانی که MTV وارد شبکه کابلی تلویزیون شده بود از آنجایی که حس برند درستی ایجاد کرده بود، به محض اختلاف با شبکه کابلی و قطع شدن برنامه، مردم آنقدر تماس گرفتند و گفتند “MTV من را برگردان” که شبکه کابلی مجبور شد آن شبکه را برگرداند.

اگر از خوانندگان پر و پا قرص اثرگذاری باشی احتمالا بارها در مقالات یا ویدیو ها دیده ای که گفته ام “ایده” اهمیت چندانی ندارد و اگر هم داشته باشد فقط ۱% از مسیر است چون ایده را راحت می توانند کپی کنند اما حس برند چیزی نیست که بتوان کپی کرد و اگر هم کسی سعی کند کپی کند مردم سریعا متوجه می شوند و اعتراض می کنند.

قبل از اینکه نکته آخر این مقاله را بگویم اجازه بده قسمت کوتاهی از پشت صحنه کار را پخش کنند تا حال و هوا عوض بشود.

نکته مهمی که در ایران وجود دارد این است که تا حد زیادی دست و پایت برای ایجاد صحیح حس برند بسته است. آن هم بخاطر تعداد فراوان ممیزی هایی است که داریم.

زمانی که پروژه های خارج از ایران را انجام می دهم خیلی راحت تر هستم چرا که بصورت ۱۰۰% دستت باز است تا ویژن یا دیدی که داری پیاده سازی کنی اما در ایران داستان کمی تفاوت می کند.

برای اینکه بتوانی در شرایط ایران هم کارهای خوبی انجام دهی بهتر است که از دیزایر استفاده کنی اما نه بصورت خیلی مستقیم. بهتر است دیزایر ها در پیام تیزر تبلیغاتی یا عکس تبلیغاتی دربیایند در این صورت به ممیزی هم بر نخواهی خورد.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *